معرفی رمان: رمان دلم روشنه _ دخترکی که مشکلات زیادی سر راهش قرار میگیرن ولی نمیتونن از پا درش بیارن. این دختر عاشق یه پسر میشه و خیلی چیزها ازش مخفی میمونه؛ ولی همیشه امیدواره به این که خدا کمکش میکنه. رمان دلم روشنه قسمتی از رمان: درسام خیلی سنگین بودن. من دانشجوی سال اول میکروبیولوژی بودم، توی دانشگاه آزاد؛ ولی میخواستم دوباره کنکور بدم و پرستاری قبول بشم. همزمان برای کنکور هم میخوندم. خیلی سخت بود ولی شدنی بود. اینکه به آرزوهام برسم غیرممکن نیست. رمان عاشقانه میخوام و میرسم به امید خدا! دو ساعت گذشت. درسامو تموم کردم و رفتم سر کلاس زیستشناسی و بعد از اونم رفتم سمت ایستگاه اتوبوس تا برم خونه. سوار اتوبوس شدم و حرکت کردم. بعد از پانزده دقیقه رسیدم ...